آیین سنتی پارس بانو
زرتشتیان ایران از تاریخ 13 تا 17 تیرماه را در زیارتگاه پیر بانو پارس به نیایش می پردازند.
به عقیده مری بویس زیارتگاه بانو پارس به آناهید،ایزد بانوی آب،تعلق دارد.
زیارتگاه بانو پارس ، زیارتگاهی زرتشی ست که در شمال شمال غربی یزد در جنوب عقدا،در درون دره ای از کوهستان های این سرزمین به نام زرجوی قرار دارد.
قدمت دقیق این زیارگاه نامشخص است اما طبق نوشتههای سنگی که در سمت چپ ورودی بنا قرار دارد در دورهٔ صفویه برقرار بودهاست.
در باورهای مردم، این نیایشگاه جایگاه جان باختن و ناپدید گشتن شهبانوی پارس (دختر یزدگرد ساسانی) بنام «خاتون بانو» بوده است.
پیر بانوی پارس دختر یزگرد سوم و خواهر شهربانو است.
.روایت است که یزدگرد،2 پسر به نام های هرمزان و اردشیر و 5 دختر به نام های شهربانو،پارس بانو،مهربانو،نیک بانو و نازبانو داشته است. یزدگرد پس از شکست از مسلمانان به خراسان می گزیرد و در آنجا به دست آسیابانی کشته می شود و پس از شایع شدن خبر مرگ یزدگرد،خانواده وی مجبور به وداع با یکدیگر می شوند و هرکدام به سمتی از اطراف یزد می روند.
هرمزان و شهربانو، پسر و دختر بزرگ یزدگرد در حین فرار دستگیر و به عربستان به غلامی و کنیزی برده میشوند.
پارس بانو و مهربانو به سمت شمال غربی یزد روانه می شوند و پس از چندی از یکدیگر جدا می شوند . مهربانو به سمت عقدا روانه می شود که بر اثر گرسنگی و تشنگی در عقدا فوت می کند و پارس بانو در سمت غربی عقدا به زرجوع رسیده و در کوهی غایب می شود. هنگاميكه پارسبانو از دست دشمنان فرار ميكرده است، تشنه اش بوده، از چوپاني درخواست آب می کند. چوپان كه آب نداشته، از گاوش شير ميدوشد كه به او بدهد. گاو با لگد، ظرف شير را دمر كرده ومی ریزد و بانوي بختبرگشته، تشنه بهسوي كوه می دود. از اين روست كه گاوانجا می برند، ولي زرتشتیان گاو را نميكشتند. از «عقدا» قصاب ميآورند و گاو را جای دیگر ميكشند و لاشهاش را با خود ميبرند. اما «مانكچي لیمجی صاحب» كشتن گاو را منع كرد ه است.
شکاف سنگی زیارتگاه را محل غایب شدن پارس بانو می دانند.
پارس بانو در كنار زیارتگاههایی چون پیرسبز، هریشت، ستی پیر، نارستانه و ناركی از پیرانگاههای شناخته شده زرتشتیان ایران است و زرتشتیان اعتقاد دارند كه بانویی پاكدامن در آنجا از دست دشمنان پناه گرفته است.
آیین نیایش پارس بانو
زرتشتیان از روز مهر ایزد تا ورهرام ایزد در ماه تیر در زیارتگاه پیر پارسبانو گردهم میآیند و مانند استقبال از دیگر نیایشگاهها به نیاش همگانی میپردازند.
زرتشتیان هرساله با هر لباس و شكل و شمایلی رهسپار این مكان پاك(نیایشگاه پارس بانو) می شوند. و حتی برای لحظاتی كوتاه هم كه شده خالصانه با خدای خود راز و نیاز می كنند. درد و دل ها و گله ها و سپاسگزاری هایشان را با واسطه یا بی واسطه با خود خدا می گویند. و بار سنگین زندگی را فراموش می كنند. به دنبال این راز و نیاز و نیایش پرودگار یكتا كه زمانش كاملا متغیر است. وقتی که نوبت به گفتگو، شادی، گردش و خاطره گویی می رسد. از همه چیر سخن به میان می آید از ازدواج ها و فوت ها تا قیمت برنج و چایی.
ورودی نیایشگاه پارس بانو با ادبیات زیر مزین شده است:
ای پیر با مهر و صفا، الگوی پاكی و وفا، رنجیده از جور و جفا، در جستجویت آمدم
ای پارس بانو خستهام، غمگین و دلشکستهام، بر لطف تو دلبستهام، من در حضورت آمدم
ای بانوی ایرانزمین، ای خفته در این سرزمین، بر حلقهاش همچون نگین، در زرع جویت آمدم
خاتون بانوها تویی، آوارهام ماوا تویی، درمان و داروها تویی، اینک به كویت آمدم
اندر دل این كوهها، ماندی غریب ای آشنا، هستی غریبان را پناه، زین رو به سویت آمدم
سخن پایانی
پیرمردان و پیرزنان قدیمی اظهار میکنند که آثار لباسی و ریشهی مقنعه مانندی در شکاف کوهِ زیارتگاهِ پارس بانو دیدهاند که شوربختانه برای تبرک آنها را کنده و برده اند و اینک تنها شکاف کوه برجای مانده است.
قدمت دقیق زیارتگاه پارس بانو نامشخص است اما طبق نوشتههای سنگی که در سمت چپ ورودی بنا قرار دارد در دورهٔ صفویه برقرار بودهاست.پیرانگاههایی که در شهر یزد وجود دارند در اصل محل ستایش ایزد مهر و آناهیتا می باشد که این دو ایزد توسط اشو زرتشت رد شدند ولی امروزه این اماکن محل هایی برای زرتشتیان می باشد و برای ماندگاری آن موبدان باوری غلط را در ذهن جامعه زرتشتی انداختند که دید زرتشتیان علیه اعراب را خدشه دار نموده است و به نوعی موجب فریب جامعه زرتشتی شده است.