شاعر بزرگ هاتف اصفهانی
سید احمد هاتف اصفهانی (متولد شده در قم 1198/1783)، شاعر تأثیرگذار قرن دوازدهم. او به نسل اول شاعرانی تعلق داشت که آنچه را که بهعنوان افراط در سبک هندی (سبک هندی) میشمردند، رد کردند و اصطلاحی شاعرانه را به اصول سبکی شعر اولیه فارسی نزدیکتر کردند. بعدها این جنبش به «بازگشت ادبی» معروف شد. خانواده هاتف که اصالتاً اهل اردوباد آذربایجان بودند، در زمان صفویه به اصفهان نقل مکان کرده بودند و او در نیمه اول قرن دوازدهم در آنجا متولد شد. او علوم سنتی را نزد ناصر حبیب اصفهانی (متوفی 1191/1777م) و هنرهای ادبی را نزد میر سیدعلی مشتاق (متوفی 1171/1757-1758) فرا گرفت. او همچنین با دیگر شخصیتهای مهم ادبی آن زمان، از جمله صاباحی و اعار (آذر) بیگدلی (ق.ق؛ متوفی 1195/1781) ارتباط داشت. او علاوه بر اصفهان، مدتی را نیز در کاشان سکونت داشت و سالهای آخر عمر را در قم گذراند. هاتف یکی از معدود شاعران واقعاً بزرگ فارسی در قرن دوازدهم بود. او سرودهای کوچک اما متنوع داشت که شامل غزلها، چند قصیده، مقاطعات، رباعیات و گاهنگاریها بود. او پیش از هر چیز شاعر غزلیاتی بود که از شعر سعدی و حافظ الگوبرداری شده بود. اینها ترکیبات ظریفی هستند که به سبکی طبیعی و شیوا ساخته شده اند. او را بهویژه بهخاطر ترجیبندش، شعری در پنج بیت (یا استروف) با مضمونی مکرر - باوری به زبان عربی و فارسی که وحدت الهی را تأیید میکند، به یاد میآورند.
نمونه آثار هاتف اصفهانی
چشم و دل باز کن که جان بینی آنچه نادیدنی است آن ببینی
گر به اقلیم عشق روی آری همه آفاق گلستان بینی
بر همه اهل آن زمین به مراد گردش دور آسمان بینی
آنچه بینی دلت همان خواهد و آنچه خواهد دلت همان بینی
...............................
ندیدم ز آن گل بی خار جز مهر و وفا اما ز باغ از جور گلچین و جفای باغبان رفتم
سخن کوته ز جور آسمان هاتف به ناکامی ز یاران وطن دل کندم و از اصفهان رفتم
..............................
دوش رفتم به کوی باده فروش ز آتش عشق دل به جوش و خروش
مجلسی نغز دیدم و روشن میر آن بزم پیر باده فروش
چاکران ایستاده صف در صف باده خواران نشسته دوش بدوش
پیر در صدر د می کشان گردش پاره ای مست و پاره ای مدهوش
سینه بی کینه و درون صافی دل پر از گفتگو و لب خاموش
همه را از عنایت ازلی چشم حق بین و گوش رازنپوش
سخن این به آن هنینالک پاسخ آن به این که بادت نوش
گوش برچنگ و چشم بر ساغر آرزوی دو کون در آغوش
مقبره هاتف اصفهانی
هاتف، علاوه بر میراث ارزشمند اشعار خود، دو فرزند شاعر نیز به یادگار نهاد. دختر هاتف «سیّده بیگم» نام داشت و «رشحه» تخلّص میکرد و در میان زنان سخنور عهد خویش سرآمد بوده است. فرزند دیگر هاتف «سیّد محمد» متخلّص به «سحاب» بود. سحاب همانند پدر علاوه بر فنون شاعری در فن طبابت نیز مهارت داشت. «رشحه» و «سحاب» هر دو در شیوۀ سرودن شعر، دنبالهرو راه پدر بودند و به اقتفا از اشعار او نیز پرداختهاند و مجموعه اشعاری از آنها به جا مانده است. هاتف در سال 1198 ق. در شهر قم، وفات یافت و همانجا به خاک سپرده شد. به نقل از منابع شفاهی به احتمال زیاد، قبر او در صحن عتیق حرم حضرت معصومه (ع) بوده است که در حال حاضر اثری از آن وجود ندارد.